با خودش فکر کرد که مهم نیست؛ او که قبل از سفر میدانسته تهران شهر آلودهای است، پس چشمهایش را باز کرد و لبخندزنان به سراغ یکی از تاکسیهای ویژه فرودگاه رفت تا به هتل برسد، اما راننده ماشین، انگلیسی بلد نبود.
برای شروع سفر، تجربه بدی بود اما تلخی این تجربه در مقابل این تصور که روزهای زیبایی در انتظار اوست، رنگ باخت.
اما اینک در پایان سفر، تصویری که از کشورمان در ذهن گردشگر نقش بسته، با تصوری که پیش از سفر داشت، بسیار متفاوت است.
برای او عجیب بود که چگونه در کشوری با داشتن هزاران هزار اثر تاریخی وجاذبه گردشگری، حتی افرادی که به نوعی در صنعت توریسم فعالیت دارند با اصول اولیه این صنعت ناآشنایند.
چگونه است برخی از شهروندانی که کشورشان پیشینه تاریخی چندهزار ساله دارد در مواجهه با یک گردشگر نمیدانند چه رفتاری از خود نشان دهند؟ چگونه است که رانندگان تاکسی، انگلیسی نمیدانند؟ و چگونه است که در میان افرادی که باید راهنما و پاسخگوی او باشند، کمتر کسی را میبیند که از توانمندیهای لازم برخوردار باشد، به گونهای که بتواند پاسخگوی یک گردشگر خارجی باشد.
به نظر این گردشگر، حتی بسیاری از هتلها درخور کشوری با این حجم آثار تاریخی نبود و اینها تنها نکاتی است که یک گردشگر در پایان سفر خود در فرصتی کوتاه توانسته بود برای یکی از شهروندان علاقهمند به صنعت توریسم کشور ما بازگو کند.
***
«نحوه برخورد با گردشگر» از مهمترین اصلهای صنعت توریسم است؛ مسألهای که شاید بسیاری از کارگزاران فرهنگی، از آن بهسادگی میگذرند.
ایران حدود 625هتل دارد که تنها 65هتل از این تعداد، مورد استفاده گردشگران خارجی و تورها قرار میگیرد.
یادتان باشد که تعدادی از این هتلها-حتی بهترینهایشان- عمری 30ساله دارند، در حالی که بر اساس استانداردهای جهانی، عمر مفید هر هتل، 15سال است.
پس طبیعی است هتلهایی که سالها از تاریخ انقضایشان میگذرد، نیازمند بازسازیاند و در حال حاضر اصلا شایسته پذیرایی از گردشگران نیستند.
از موارد مهم دیگری که جزء موانع رونق صنعت توریسم به شمار میرود، ناآگاهی بسیاری از شهروندان در پذیرایی از گردشگران و چگونگی مواجهه با آنان است.
شاید «آموزش عمومی» در نحوه چگونگی برخورد با مسافران خارجی، بهترین راه حل ممکن باشد؛ راه حلی که میتواند مرزهای ورود مسافران خارجی به ایران را بیشتر باز کند.
اما سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری هم که متولی پذیرایی از گردشگران است، از پرداخت نشدن حتی یک ریال به بخش آموزش سازمان گلهمند است: «باوجود گذشت 9ماه از سال، هنوز یک ریال از اعتبارات اختصاصیافته به بخش آموزش سازمان پرداخت نشده است».
مرتضی احمدی-مدیر کل آموزش سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری- میگوید: «براساس برنامهریزی انجامشده، پیشبینی میشود تا پایان سال، 12هزار نفر در بخشهای مرتبط با گردشگری و میراث فرهنگی با آموزشهای لازم آشنا شوند و تاکنون نیز 7هزار نفر آموزش دیدهاند.
با توجه به کمبود اعتبارات در بخش آموزش، تاکنون توانستهایم طرحهای بسیاری را اجرایی کنیم اما اعتبار آنها را پرداخت نکرده و البته متعهد شدهایم که بهزودی هزینه آموزشهای اجراشده را پرداخت کنیم و منتظر تخصیص اعتبارات هستیم.
در صورت عدم تخصیص اعتبارات در بخش آموزش میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی ظرف حداکثر یک ماه آینده، نمیتوانیم بسیاری از طرحها و برنامههای خود را در این بخشها عملی کنیم».
بخش آموزش این سازمان تا به حال دورههای کوتاه و بلندمدتی را در زمینههای تخصصی دفاتر خدمات مسافرتی، هتلداری و... برگزار کرده است.
شاید بتوان گفت که صنعت توریسم تنها به جاذبههای تاریخی گره نخورده است بلکه نخستین قدم برای جذب یک توریست، فراهم کردن شرایط پذیرش اوست؛ شرایطی که بهخوبی میتواند با کمک قابل توجه بخش خصوصی در هر استان و شهر شکوفا شود.
این تجربه در شهرستان «سرعین» و با همکاری بخش خصوصی دیده میشود؛ به شکلی که با همکاری بخش خصوصی در آن شهر و احداث تعدادی هتل و مراکز اقامتی به توسعه صنعت گردشگری کمک شده است.
این در حالی است که بسیاری از ایرانیان و نیز گردشگران خارجی، تنها سرعین را به عنوان منبع آب گرم ایران میشناسند اما بر اساس آمارهای موجود، هماکنون 231چشمه آب گرم در کشور وجوددارد؛ چشمههایی که در پهنه کشورمان از سرعین تا دماوند و محلات و بندرعباس گسترده است.
احتمالا با خواندن آمار زیر شگفتزده میشوید، بعد هم متأسف! طبق این آمار، سالانه حدود 45میلیون گردشگر در جهان از چشمههای آب گرم برای درمان بیماریهای مختلف استفاده میکنند اما کشور ما با داشتن بیشترین چشمههای آب گرم، سهمی از این نوع گردشگران ندارد.
معاون گردشگری سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، عقیده دارد: «چشمههای آب معدنی در ایران به حال خود رها شدهاند. حتی آگاهی ویژهای هم از ترکیبات و خواص درمانی آبهای معدنی در دست نیست».
البته سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری میتواند با «تبلیغ» جاذبههای تاریخی و نیز با فرهنگسازی، سهم عمدهای در رونق صنعت توریسم داشته باشد اما مهمتر از عنصر «تبلیغ» جاذبههای تاریخی، ساختن بستر فرهنگی مناسب در برخورد با گردشگران است، به شکلی که هر گردشگر با بازگشت به کشورش، علاوه بر یادآوری بناهای تاریخی، به یاد آسایش محل اقامتش و برخورد مناسب میزبانان هم بیفتد؛ نکتهای که میتواند هر گردشگری را به سفر دوباره به کشورمان ترغیب کند.